ناشران هزینه ویراستاری را اضافه می دانند
به گزارش وبلاگ سایه، سرویس کودک و نوجوان خبرنگاران(ایبنا)، محدثه گودرزنیا نویسنده و ویراستار است. ستاره چهارمین کتاب محدثه گودرزنیا است. پیش از این از او دو زندگینامه داستانی و یک رمان به نام شاهزاده خانمی در مترو برای مخاطب نوجوان منتشر شده است. او برای رمان ستاره نامزد دریافت نشان نقره ای و طلای لاک پشت پرنده با پنج لاک پشت (1398) و اثر برگزیده در جشنواره کتاب سال سبک زندگی (1398) و نامزد جایزه کتاب سال (بخش تألیف کتاب کودک و نوجوان) و نامزد جشنواره رشد (بخش رمان نوجوان و بزرگسال 1397) شد. با گودرزنیا درباره جایگاه زبان در کتاب کودک و اهمیت ویراستاری کتاب بچه ها صحبت نموده ایم که در ادامه این مطلب را می خوانید:
- زبان کتاب کودک چقدر و چرا مهم است؟
زبان کتاب کودک مهم است؛ چون اولین برخورد کودک با دنیا بیرون از نظر متن به وسیله کتاب به دست می آید؛ یعنی اولین تجربه بیرونی و اولین مواجهه کودک با دنیا بیرون از خانواده و خودش، به وسیله کلمات به دست می آید؛ کلماتی که می شنود یا برایش خوانده می گردد یا کلماتی که خودش سواد دارد و می خواند. این یک مسیر ارتباط است. این مسیر اگر هموار باشد، راه کودک به دنیا بیرون خیلی ساده تر است و اگر ناهموار باشد، معلوم است که اتفاقات بدی می افتد و حتی ممکن است که کودک از این مسیر و در نیمه راه برگردد و دیگر به شنیدن یا خواندن داستان تمایلی نشان ندهد.
- اگر نویسنده یا مترجم به عمد یا غیرعمد زبان ویراستاری را رعایت نکند؛ آیا ویراستار حق دست بردن در متن را دارد؟
اصولا ما می گوییم اثر، متعلق به صاحبِ اثر است: یعنی به نویسنده یا مترجم. در ایران چون قوانین حق نشر نداریم، اگر مترجم بیاید و یک کتاب کودک را ترجمه کند و نتواند مفاهیم را به وسیله زبان منتقل کند، من خودم به عنوان ویراستار با او تماس می گیرم و پیشنهاد می دهم که به اصطلاحِ ما ویراستارها، چطور زبان را بومی سازی کند و ارتقا دهد و زبان را شفاف و نزدیک به زبان کودک کند. نه حتی به زبان معیار جامعه بلکه زبان کودک؛ چرا که در ایران حدوحدود ویراستار را صاحب اثر معین می نماید.
اما در کشورهای دیگر ویراستار با ناشر طرف است و به هیچ عنوان با نویسنده یا مترجم طرف نیست. به عنوان مثال برای خودم پیش آمده که در متن ترجمه شده به مترجم پیشنهادهای خیلی خوبی برای بیشتر مفهوم بودن متن برای کودک داده ام؛ اما مترجم قبول ننموده و کتاب چاپ شده است؛ اما گاهی اوقات هم پیش آمده که مترجمی با وجود اینکه تبحر زیادی هم در کار ترجمه داشته، تمام پیشنهادهایم را قبول نموده و در متن اعمال نموده است. بنابراین حدوحدود ویراستاری را صاحب اثر معین می نماید.
- ممکن است بچه ها لحن متن ویراستاری شده و کتابی را دوست نداشته باشند؛ آیا باید با خواسته آنها جلو برویم یا نه؟
مسئله همین جاست؛ چرا که سرانه مطالعه در ایران پایین است و ویراستار و نویسنده و مترجم مجبور هستند کاری بنمایند که بچه ها علاقه مند شوند به کتاب خواندن و کتاب شنیدن.
بله؛ من قبول دارم که خیلی از بچه ها زبان سخت، خشک، خشن و بسته را دوست ندارند و دل شان می خواهد لحن کتاب ساده، صمیمی و بومی باشد. فکر می کنم حق با بچه هاست؛ چون اوست که می خواهد بخواند، اوست که می خواهد از این طریق وارد دنیا نو گردد. من نمی توانم یک راه ناهموار را جلوی او بگذارم و به او بگویم چون قاعده این است. هیچ قاعده ای وجود ندارد؛ چون قاعده سلیقه خواننده ماست. من اعتقاد دارم که در ویرایش به یک سری چیزها دست نمی زنیم؛ چون مربوط به نحو زبان فارسی است. به عنوان مثال ما را را نمی توانیم بعد از فعل بیاوریم؛ بنابراین هیچ وقت چنین کاری را نمی کنیم که را بعد از فعل بیاید؛ اما ویراستار می تواند لحن را از آن قله مرتفعی که مترجم یا نویسنده نوشته است، پایین بیاورد، لحن را به لحن بچه ها نزدیک تر کند، زبان را ساده تر و نثر را شیرین تر کند؛ برای اینکه بچه ها کتاب بخوانند.
- آیا به ویراستار تخصصی کتاب کودک احتیاج داریم یا نه؟ چرا؟
صددرصد احتیاج داریم؛ چون ما انبارها انبار کتاب کودک و نوجوان نخوانده داریم؛ به خاطر اینکه ناشر اعتقادی نداشته که کتاب باید ویراستاری گردد. ویراستار چشم سوم است. معمولا صاحب اثر روی اثرش متعصب است؛ ولی منی که با بچه ها سروکار دارم و آنها را رصد می کنم و به کلام آنها گوش می دهم، می بینم که هر کدام از آنها چه کلیدواژه هایی دارند.
به عنوان مثال یک بار در یک متن ترجمه شده، داستان درباره چند پسر بود که در حال بازی با توپ بودند. دختری از آنها خواست که او را هم بازی بدهند و به او توپ بدهند؛ اما پسرها مخالفت کردند و در جواب از جمله ای استفاده کردند که معنی آن ریشه در یک تفکر در جامعه سرخ پوستی داشت. اول از همه ما این نشانه ها را نمی شناسیم. در چنین مواقعی اگر مترجم حرفه ای باشد، در پاورقی شرح کامل را می گذارد؛ اما اگر مترجم این پاورقی را نگذارد، ویراستار می رود و کنکاش می نماید تا معنی و ریشه آن اصطلاح را پیدا کند. بعد می آید با مترجم صحبت می نماید که با یاری هم آن کلمه را تغییر دهند و تعدیل نمایند. اینجا دیگر ویرایش محتوا و ویرایش تخصصی است. این اقدام ویراستار باعث می گردد که در فکر مخاطب کودک و نوجوان هم بذر اشتباه کاشته نمی گردد. در خاتمه هم ویراستار یک پاورقی می گذارد و آن تفکر را کامل شرح می دهد که مسئله در فکر کودک به طور کامل جا بیفتد و باعث ترویج فرهنگ اشتباه نگردد.
بنابراین ما به ویراستار تخصصی کودک احتیاج داریم؛ اما اگر بگوییم باید ویراستار به تمام وجوه مسلط باشد، شدنی نیست؛ ولی باید دست کم 50 درصد به بالا، ریشه ضرب المثل ها را بداند، فرهنگ ها را بشناسد و اگر هم نمی شناسد، تجسس کند و برود بشناسد. اگر ویراستار تخصصی کودک نداشته باشیم، چه کسی قرار است برود و جست وجو کند، تحقیق کند و با مؤلف و مترجم جلو برود؟
- مهم ترین آسیبی که یک متن ویراستاری نشده به کودک می زند، چیست؟
به عقیده من مهم ترین آسیب این است که بچه در کتابفروشی کتاب را ورق می زند و هیچ جوری از آن سر در نمی آورد و کتاب را در قفسه می گذارد و می رود. وقتی که چنین اتفاقی مدام تکرار گردد، مهم ترین آسیب آن این است که بچه دیگر کتاب نمی خواند.
- آیا در مدت تجربه شما روند ویراستاری متون کتاب کودک بهبود داشته است؟ یعنی متن ها به سمت اصولی شدن پیش می روند یا نه؟
خیر. متن ها رو به اصولی شدن پیش نرفتند؛ چون برای ناشر خیلی سخت است که به ویراستار پول بدهد. ناشر فکر می نماید که هزینه ویراستار، هزینه اضافه است. صاحب اثر هم فکر می نماید که ویراستار می خواهد کارش را خراب کند. تصور عموم از ویراستار این است که او تنها نقطه و ویرگول می گذارد یا در نهایت با یک فاصله در پاراگراف ها، دو سکانس از هم جدا می نماید! ولی اصلا ویراستاری این نیست.
- مسائل و مصائب در دنیای ویراستاری چیست؟
در حال حاضر ویراستار تازه کار زیاد داریم و باید به آنها میدان دهیم؛ ولی ناشر باید این ویراستار تازه کار را زیرنظر ویراستار باتجربه بگذارد؛ اما چون ناشر نمی خواهد که از دو جهت پول دهد، در نتیجه کار را تنها به دست ویراستار تازه کار می سپارد.
من بارها و بارها کتاب هایی را خواندم که نام ویراستار داشتند؛ اما در متن غلط مسلم نحو فارسی داشتند. خیلی ها این تصور را دارند که با خواندن چند کتاب می توانند ویراستار شوند! اما این گونه نیست و کار ویراستاری بسیار تخصصی است. چنین افرادی که با اطلاعات محدود وارد دنیای ویراستاری می شوند، آبروی دیگر ویراستارها را هم می برند. ناشرها خیلی به ویراستار اهمیت نمی دهند و نتیجه کتاب بدون ویراستاری شده این می گردد که بچه من، بچه شما و... یک نهال کج می شوند و در نهایت زبان فارسی از بین می رود. در آخر هم چند سال بعد بچه ها نمی توانند شاهنامه و حافظ یا حتی کتاب های خوبی که ویراستاری شده را بخوانند؛ چون حافظه تصویری آنها از بین رفته است.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران