سرمایه گذاران در استارتاپ ها در پی چه خصوصیاتی هستند؟

به گزارش وبلاگ سایه، استارتاپ ها در مراحل مختلف شکل گیری و توسعه خود احتیاجمند جذب سرمایه هستند. داشتن منابع مالی برای اهداف گوناگونی از جمله توسعه محصول یا خدمات اولیه، پوشش هزینه های عملیاتی و توسعه کسب وکار لازم است. بعضی از دلایل رایج برای احتیاج استارتاپ ها به منابع مالی عبارت هستند از:

سرمایه گذاران در استارتاپ ها در پی چه خصوصیاتی هستند؟

توسعه محصول و تحقیق: یکی از دلایل اصلی احتیاج استارتاپ ها به منابع مالی، توسعه محصول یا خدمت اصلی آنهاست که شامل هزینه های مربوط به تحقیق، طراحی، ساخت نمونه اولیه، آزمایش و بهبود ارائه می گردد. بسته به ماهیت کسب و کار، توسعه محصول می تواند فرآیندی پرهزینه و احتیاجمند نیروی انسانی ماهر، تجهیزات تخصصی و مواد باشد.

بازاریابی و تبلیغات: وقتی محصول یا خدمت آماده عرضه شد، استارتاپ ها به منابع مالی برای ایجاد آگاهی و ایجاد تقاضا احتیاج دارند. فعالیت های مختلف در زمینه بازاریابی و تبلیغاتی، از جمله برندسازی، توسعه وب سایت، کمپین در رسانه های اجتماعی و رویدادهای ترویجی، احتیاجمند منابع مالی است.

زیرساخت ها و تجهیزات: بسته به صنعت، استارتاپ ها ممکن است احتیاج به سرمایه گذاری در زیرساخت های فیزیکی مانند فضای اداری، تأسیسات فراوریی یا تجهیزات تخصصی داشته باشند.

استخدام و جذب نیرو: داشتن یک تیم ماهر و متعهد برای پیروزیت یک استارتاپ لازم است. هر استارتاپ باید منابع مالی لازم را در اختیار داشته باشد تا با ارائه حقوق و مزایای رقابتی و انواع مشوق ها بتواند نیروهای مورد نظرش را جذب کند. علاوه بر این، استارتاپ ها ممکن است برای برنامه های آموزشی و یاری به رشد شغلی کارکنان نیز به پول احتیاج داشته باشند.

حمایت از مالکیت معنوی: در محیط رقابتی کسب و کار امروز، حمایت از مالکیت معنوی بسیار مهم است. استارتاپ ها ممکن است برای محافظت از ایده های نوآورانه تجاری منحصر به فرد خود، احتیاج به اخذ ثبت اختراع، علامت تجاری یا حق امتیاز داشته باشند. هزینه های حقوقی مرتبط با کسب و حفظ این حمایت ها می تواند قابل توجه باشد.

هزینه های عملیاتی: تامین هزینه های عملیاتی جاری مانند اجاره، هزینه های مصرفی، لوازم اداری، اشتراک نرم افزارها و سرویس های مختلف از جمله هزینه های رایج استارتاپ هاست که به منابع مالی احتیاج دارند.

توسعه و رشد: هنگامی که کار یک استارتاپ رونق می گیرد و فعالیتش جدی تر می گردد، ممکن است برای توسعه به بازارهای نو، توسعه محصولات یا خدمات اضافی یا تصاحب شرکت های مکمل به منابع مالی احتیاج داشته باشد. فرصت های رشد اغلب احتیاجمند سرمایه گذاری های قابل توجهی خواهد بود.

در نتیجه، استارتاپ ها باید در پی راه هایی به منظور تامین این منابع مالی باشند. اما سرمایه گذاری که قرار است روی یک استارتاپ سرمایه گذاری کند و منابع مالی را در اختیارش قرار دهد به چه مواردی دقت می نماید؟

مهم ترین مواردی که سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در استارتاپ ها در نظر می گیرند

پتانسیل بازار

مفهوم پتانسیل بازار (market potential) یکی از مهم ترین معیارها برای سرمایه گذارانی است که قصد سرمایه گذاری در استارتاپ ها را دارند. پتانسیل بازار در واقع تصویری از آینده احتمالی یک استارتاپ و روند رشد آن را ارائه می دهد. برای اینکه یک سرمایه گذار بتواند پتانسیل بازار یک استارتاپ را مورد ارزیابی قرار دهد باید درک درستی از بازار هدف داشته باشد، مقدار بازار و نرخ رشد را محاسبه کند، به ارزیابی رقبا و شرایط اشباع بازار بپردازد و بعلاوه روندهایی را که در بازار وجود دارد یا ممکن است ایجاد گردد، در نظر بگیرد.

حالا بیایید نگاهی به هر کدام از این معیارها بیندازیم:

درک بازار هدف

بازار هدف، گروهی مشخص از مشتریانی است که محصول یا خدمات استارتاپ برای آنها طراحی می گردد. درک اینکه مشتریان بالقوه چه کسانی هستند، احتیاجهایشان چیست و اینکه چگونه محصول یا خدمت استارتاپ این احتیاجها را برآورده می نماید، بسیار حیاتی است. تعریف درست و دقیق بازار هدف یکی از گام های مهم در شکل دادن به استراتژی های بازاریابی و فروش استارتاپ است. درک این بازار بعلاوه به شناخت رفتار مشتری یاری می نماید که می تواند در توسعه محصول مهم باشد. سرمایه گذاران معمولا بخشی از اطلاعات مورد احتیاج خود درباره بازار هدف را از بنیانگذاران استارتاپ مورد نظرشان دریافت می نمایند و خودشان نیز با بهره گیری از ابزارهای مختلف به اطلاعات تکمیلی در این زمینه دست می یابند.

ارزیابی مقدار بازار و نرخ رشد

مقدار بازار و نرخ رشد آن نشانگر عایدی بالقوه ای است که یک استارتاپ می تواند در گذر زمان کسب کند. یک بازار بزرگ و رو به رشد اغلب فرصت های قابل توجهی را برای استارتاپ ایجاد می نماید. اما باید به این نکته نیز توجه کرد که یک بازار بزرگ تر می تواند به معنی رقابت بیشتر هم باشد.

سرمایه گذاران اغلب برای ارزیابی مقدار بازار معمولا از سه رقم کلیدی یعنی به کل بازار بالقوه (TAM)، کل بازار با قابلیت ارائه محصول (SAM) و کل بازار دسترس پذیر (SOM) بهره می گیرند. نرخ رشد سالانه ترکیبی (CAGR) نیز یک معیار سودمند برای پیش بینی نرخ رشد بازار است.

ارزیابی رقابت و اشباع بازار

مفهوم رقابت در بازار به معنای تعداد رقبای موجود در بازار و تأثیری که آنها بر توانایی رشد و پیروزیت یک استارتاپ دارند اشاره دارد. یک بازار بسیار رقابتی می تواند چالش هایی را برای استارتاپ مورد نظر سرمایه گذار ایجاد کند، به ویژه اگر این استارتاپ هیچ ارزش پیشنهادی منحصربه فردی یا مجذوب کنندهی نداشته باشد.

از طرف دیگر، یک بازار اشباع شده که انبوهی از بازیگران در آن حضور دارند، شاید جایی برای رشد یا نوآوری نداشته باشد که برای بسیاری از سرمایه گذاران مجذوب کنندهیت چندانی ندارد. ابزارهایی مانند تحلیل پنج نیروی پورتر (Porters Five Forces Analysis) می تواند برای درک رقابت موجود در بازار سودمند باشد.

شناسایی روندها و فرصت های بازار

آنالیز روندها (ترندها) و فرصت های موجود در بازار نیز از دیگر معیارهایی است که بسیاری از سرمایه گذاران برای ورود به یک استارتاپ در نظر می گیرند. این روندها الزاما به فناوری های نوین محدود نمی شوند. تغییرات در رفتار مشتری و یا حتی تغییرات در قوانین و مقررات نیز می تواند از جمله این روندها باشند.

روی هم رفته، روندها می توانند فرصت های نوی را برای استارتاپ ها ایجاد کند یا در مقابل، تهدیدهایی را برای مدل کسب وکار آنها به همراه داشته باشند. سرمایه گذاران اغلب از تحلیل پستل (PESTEL) برای درک عوامل محیطی کلان تأثیرگذار بر بازار استفاده می نمایند.

در مجموع، درک پتانسیل بازار یک فرایند چند متغیره و احتیاجمند تجزیه و تحلیل دقیق عوامل مختلف است. شناخت خوب از بازار یکی از مهم ترین گام ها برای سرمایه گذاران به منظور ارزیابی توجیه پذیری سرمایه گذاری در یک استارتاپ به شمار می رود. سرمایه گذاران با در نظر گرفتن معیارهای مختلف بالا می توانند تصمیم های آگاهانه ای بگیرند که با اهداف سرمایه گذاری آنها همسو باشد.

این درک بعلاوه به استارتاپ ها یاری می نماید تا راهبردهایشان را با احتیاجهای بازار هماهنگ نموده و از رقبا متمایز شوند. بنابراین، پتانسیل بازار را می توان همچون قطب نمایی برای بنیانگذاران استارتاپ ها و نیز سرمایه گذاران در مسیر پیروزیت دانست.

مدل کسب وکار

مدل کسب وکار یک ساختار مفهومی است که نحوه عملکرد کلی شرکت را نشان می دهد می نماید. یک مدل کسب وکار شرح می دهد که چگونه عملیات در یک استارتاپ انجام می گردد، کسب عایدی به چه شکلی است و چگونه استارتاپ می خواهد به اهداف خود دست یابد. همه فرآیندها و سیاست های کلی استارتاپ در مدل کسب وکار درج می گردد.

بنیانگذاران یک استارتاپ پیش از آغاز کار معمولا مدل کسب وکارشان را مکتوب می نمایند. این مدل در گذر زمان ممکن است دچار تغییرات اساسی، یا به اصطلاح چرخش (pivot) یا تغییرات جزئی تر گردد. به هر حال، سرمایه گذاران همواره مدل کسب وکار را به عنوان یکی از سندهای ضروری برای آنالیز شرایط استارتاپ مورد مطالعه قرار می دهند.

مدل کسب وکار بخش های مختلف دارد. با این وجود، بعضی از بخش های آن بیشتر مورد توجه سرمایه گذاران قرار می گیرد. مدل عایدیی و پایداری آن، ساختار هزینه و کارایی آن و نیز پتانسیل سودآوری از جمله مهم ترین معیارها در مدل کسب وکار برای سرمایه گذار است. بیایید جزئیات بیشتر این موارد را آنالیز کنیم.

ارزیابی مدل عایدیی و پایداری آن

مدل عایدیی یک بخش کلیدی از مدل کسب وکار است که شرح می دهد یک استارتاپ چگونه از محصولات یا خدمات خود عایدی کسب می نماید. فروش، اشتراک و اجاره از رایج ترین مدل های عایدیی هستند. پایداری مدل عایدیی برای پیروزیت بلندمدت استارتاپ امری حیاتی است.

مقیاس پذیری یا ظرفیت اسکیل آپ کردن، یکی دیگر از معیارهایی است که سرمایه گذاران در هنگام آنالیز یک مدل عایدیی در نظر می گیرند. منظور از مقیاس پذیری این است که آیا استارتاپ مورد نظر می تواند به شکلی پیوسته به عایدی دست یابد و آیا قادر است با تغییرات گوناگون شرایط بازار مقابله کند یا نه.

درک ساختار هزینه و کارایی آن

ساختار هزینه یک استارتاپ شامل تمام هزینه های راه اندازی کسب وکار و نیز هزینه های جاری عملیاتی می گردد. کارایی ساختار هزینه از جمله معیارهای مهم برای سرمایه گذاران است. یک ساختار هزینه کارا ساختاری است که در عین حداقل کردن هزینه ها، ارزش ارائه شده را برای مشتریان به حداکثر می رساند. به عبارت دیگر، چنین استارتاپی کمتر خرج می نماید، ولی محصول یا خدمتی بسیار ارزشمند به مشتری می دهد. سرمایه گذاران با آنالیز این ساختار می توانند الگوهای هزینه ای استارتاپ، استراتژی های بهینه سازی هزینه و پتانسیل سودآوری را مورد واکاوی قرار دهند.

ارزیابی پتانسیل سودآوری و سلامت مالی

پتانسیل سودآوری استارتاپ یکی دیگر از عوامل کلیدی از نظر سرمایه گذاران است. این مفهوم به پتانسیل استارتاپ برای کسب سود در آینده اشاره دارد. حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود خالص از جمله شاخص های کلیدی پتانسیل سودآوری هستند. سلامت مالی یک استارتاپ نیز بسیار مهم است. سرمایه گذاران صورت های مالی، جریان نقدی و ترازنامه ها را آنالیز می نمایند تا سلامت مالی یک استارتاپ را مورد ارزیابی قرار دهند.

ذکر این نکته مهم است که سلامت مالی از جمله مهمترین نکاتی است که استارتاپ ها باید در نظر داشته باشند. چرا که شفافیت در این حوزه از جمله مزایای این کسب وکارها به حساب می آید. در صورتی که شفافیت لازم در صورت های مالی یک استارتاپ وجود نداشته باشد، احتمال اینکه بتواند به راحتی وارد بازار سرمایه گردد، خیلی کم است.

در مجموع، مدل کسب وکار یک عامل حیاتی است که سرمایه گذاران هنگام سرمایه گذاری استارتاپ ها در نظر می گیرند. این مدل یک تصویر کلی در خصوص نحوه عملکرد استارتاپ، کسب عایدی، مدیریت هزینه ها و پتانسیل دستیابی به سودآوری فراهم می نماید. یک مدل کسب وکار شفاف، پایدار و کارآمد می تواند شانس پیروزیت یک استارتاپ را افزایش داده و بازگشت سرمایه قابل قبولی را برای سرمایه گذاران فراهم کند.

تیم

تیم اجرایی یک استارتاپ نقش بسیار مهمی در پیروزیت یا شکست آن ایفا می نماید. بسیاری از سرمایه گذاران تاکید دارند که در واقع روی اعضای یک تیم سرمایه گذاری می نمایند، نه فقط روی ایده اصلی یک استارتاپ، زیرا حتی یک ایده عالی، در صورتی که تیم اجرایی توانمند نباشند، شاید با شکست روبه رو گردد. اما سرمایه گذاران در ارزیابی یک تیم دقیقا کدام معیارها را در نظر می گیرند؟

نقش تیم بنیانگذار در پیروزیت یک استارتاپ

تیم بنیانگذار یک استارتاپ را می توان ستون فقرات آن کسب وکار نوپا دانست. تیم بنیانگذار است که ایده ای را شکل داده، روی آن کار نموده و در نهایت در قالب یک کسب وکار به بازار عرضه می نماید. همین تیم مسئول مشخص منظره، ماموریت و ارزش های شرکت است.

به همین علت است که مهارت ها، تجربه و اشتیاق تیم بنیانگذار نقش پررنگی در مسیر استارتاپ دارد. بنیانگذاران توانمند یک استارتاپ می توانند به خوبی با چالش ها روبه رو شوند، در صورت لزوم تغییر مسیر دهند و استارتاپ را به سمت پیروزیت راهنمایی نمایند.

ارزیابی سابقه، تجربه و مهارت های بنیانگذاران

سرمایه گذاران توجه زیادی به سابقه، تجربه و مهارت های بنیانگذاران دارند. مدرک تحصیلی، سابقه کار قبلی و مهارت های بنیانگذاران از جمله مواردی است که سرمایه گذاران به آن توجه می نمایند. بنیانگذارانی که سابقه پیروزیت در حوزه های مشابه دارند، اغلب برای سرمایه گذاران مجذوب کننده ترند. اما همه چیز به اینها خلاصه نمی گردد. سرمایه گذاران بعلاوه به مهارت های نرم بنیانگذاران مثل مهارت های رهبری، توانایی حل مسئله و تا ب آوری آنها در برابر ناملایمات و چالش ها نیز توجه می نمایند.

اهمیت ترکیب تیم و نیز تنوع و پویایی آن

ترکیب تیم هم یک عامل مهم دیگر است. یک تیم متعادل و دارای مهارت های متنوع می تواند جنبه های مختلف کسب وکار را به خوبی به پیش ببرد. برای مثال، تیم یک استارتاپ حوزه فناوری در حالت ایده آل باید اعضایی با تخصص در زمینه های فناوری، بازاریابی، فروش و امور مالی داشته باشد. تنوع در یک تیم بعلاوه موجب می گردد دیدگاه های متنوعی وجود داشته باشد که می تواند به راهکار های نوآورانه بیانجامد. پویایی تیم، یا به عبارت دیگر، الگوی سازنده همکاری اعضای تیم با یکدیگر نیز به همان مقدار مهم است. تیمی که به شکل مؤثر ارتباط برقرار می نماید و تعارض ها را به شیوه سالمی حل می نماید، می تواند کارآمدتر کار کند.

ارزیابی اشتیاق، تعهد و تاب آوری تیم

اشتیاق، تعهد و تاب آوری ویژگی هایی بسیار مهم در یک تیم استارتاپ هستند. آغاز یک کسب وکار سفری پر چالش با فراز و نشیب های فراوان است. توسعه محصول و عرضه پیروز آن به بازار احتیاجمند کوشش زیاد است و اغلب اوقات، پاداش این کوشش به سرعت حاصل نمی گردد. بنابراین، عشق تیم به پروژه مورد نظر می تواند نیروی محرکه ای برای حرکت در این مسیر سخت باشد.

تعهد تک تک اعضای تیم به ماموریت استارتاپ می تواند به آنها یاری کند تا متمرکز بوده و انگیزه داشته باشند. تاب آوری یا توانایی ادامه مسیر پس از هر بار شکست نیز بسیار حیاتی است. یک تیم با تاب آوری بالا می تواند از شکست ها درس بگیرد و از آن به عنوان سکویی برای پیروزیت استفاده کند.

محصول / خدمت

اساس فعالیت یک استارتاپ بر محصول یا خدمتی که ارائه می دهد پایدار است. محصول یا خدمت نوآورانه یک استارتاپ در واقع مسئله ای را برای مشتریان حل می نماید یا احتیاجی را برای آنها برآورده می سازد. بنابراین، محصول یا خدمت یکی از مهم ترین عواملی است که سرمایه گذاران هنگام تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در یک استارتاپ در نظر می گیرند.

ارزیابی تازگی و ارزش پیشنهادی محصول / خدمت

منحصربه فرد بودن یک محصول یا خدمت در بسیاری از مواقع یک استارتاپ را از رقبایش متمایز می نماید. ارزش پیشنهادی یک محصول یا خدمت، ارزش منحصربه فردی است که هر استارتاپ به مشتریان ارائه می دهد. به عبارت دیگر، ارزش پیشنهادی در واقع علت انتخاب این محصول یا خدمت به وسیله مشتریان به جای سایر گزینه های موجود است.

سرمایه گذاران در پی استارتاپ هایی با محصول یا خدمت منحصربه فرد و با ارزش پیشنهادی قوی هستند. سرمایه گذاران معمولا می خواهد در استارتاپ هایی ورود نمایند که حرف متفاوتی برای گفتن در بازار داشته باشند و بتواند تحولی در بخشی از بازار پدید آورد.

با این حال، منحصربه فرد بودن محصول یا خدمت کافی نیست و در عین حال، باید برای مشتریان ارزشمند نیز باشد. باید بتواند مسئله ای واقعی را حل نماید یا احتیاجی واقعی را برآورده سازد. ارزش پیشنهادی یک محصول یا خدمت باید واضح و قانع نماینده باشد تا مشتریان حاضر باشند بابتش هزینه نمایند.

ارزیابی قابلیت مقیاس پذیری و انعطاف پذیری محصول / خدمت

مقیاس پذیری به معنای قابلیت یک استارتاپ برای رشد و افزایش فراوری، در پاسخ به افزایش تقاضا است. یک محصول یا خدمت مقیاس پذیر می تواند احتیاج تعداد روزافزون مشتریان را بدون افزایش قابل توجه در هزینه ها تامین کند.

منظور از انعطاف پذیری محصول یا خدمت نیز توانایی استارتاپ برای تغییر و تکامل محصول یا خدمت در پاسخ به تغییرات بازار یا احتیاجهای مشتریان است. بازارها تحت تاثیر عوامل مختلف فنی، مالی، اجتماعی یا سیاسی قرار دارند و هر لحظه ممکن است با تغییراتی ملایم یا شدید روبرو شوند. یک محصول یا خدمت انعطاف پذیر، می تواند خود را با این شرایط منطبق سازد و برای حفظ رقابت پذیری و مرتبط بودن، اصلاح یا به روزرسانی گردد.

سرمایه گذاران استارتاپ هایی را که محصولات یا خدمات مقیاس پذیر و انعطاف پذیر دارند ترجیح می دهند و بیشتر تمایل دارند در استارتاپ هایی سرمایه گذاری نمایند که از پتانسیل خوبی رشد و توسعه سریع برخوردارند. بعلاوه استارتاپ هایی که می توانند برای پیشی گرفتن از رقبا، خود را با شرایط موجود وفق دهند و تکامل یابند، گزینه مطلوب سرمایه گذاران خواهند بود.

اهمیت حقوق مالکیت معنوی و مزیت رقابتی

حقوق مالکیت معنوی به معنای حقوقی قانونی است که از محصول یا خدمت یک استارتاپ در برابر کپی یا استفاده بدون مجوز دیگران محافظت می نماید. شامل ثبت اختراع، نشان تجاری، حق امتیاز و اسرار تجاری می گردد.

مزیت رقابتی نیز به معنای فزونی یک استارتاپ نسبت به رقباست. مزیت رقابتی همان چیزی است که محصول یا خدمت استارتاپ را برتر از دیگران می نماید. این مزیت می تواند یک قابلیت فنی منحصربفرد، قیمت پایین تر، خدمت رسانی بهتر به مشتریان یا برند قوی تر باشد.

سرمایه گذاران بیشتر به استارتاپ هایی که حقوق مالکیت معنوی مشخص و مزیت رقابتی آشکار دارند توجه می نمایند. سرمایه گذاران می خواهند در استارتاپ هایی سرمایه گذاری نمایند که موقعیت شان با کپی کاری از سوی رقبا به خطر نمی افتد و فزونی شان نسبت به رقبا نیز کاملا شفاف و مشخص است.

عملکرد مالی

عملکرد مالی یک استارتاپ، عاملی بسیار مهم است که سرمایه گذاران هنگام تصمیم گیری برای سرمایه گذاری به آن توجه می نمایند و به این ترتیب، به درک دقیقی درباره شرایط مالی استارتاپ، پتانسیل سودآوری و توانایی های مدیریت مالی آن می رسند.

درک شاخص های مالی کلیدی و پیامدهای آن ها

شاخص های مالی یک سری ارقام هستند از تجزیه و تحلیل صورت های مالی به دست می آیند. این شاخص ها امکان درک بهتر عملکرد و شرایط مالی یک شرکت را فراهم می نمایند. از این شاخص ها می توان برای مقایسه شرکت های مختلف در یک صنعت یا مقایسه شرایط مالی یک شرکت در دوره های زمانی مختلف استفاده کرد.

عایدی یک استارتاپ از جمله مهم ترین این شاخص هاست و نشانگر عایدیی است که یک کسب و کار به وسیله فعالیت های خود (اغلب به وسیله فروش کالاها و خدمات) به مشتریان کسب می نماید. عایدی می تواند از یک یا چند منبع مختلف به دست آید.

البته شاخص های دیگری مثل عایدی خالص، حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود عملیاتی و بازده سرمایه گذاری (ROI) از دیگر شاخص های مالی هستند که معمولا مورد توجه قرار می گیرند. سرمایه گذاران تمام این شاخص ها را با هم در نظر می گیرند تا درک جامعی از عملکرد مالی استارتاپ داشته باشند.

ارزیابی سوابق تأمین مالی و ثبات مالی استارتاپ

سوابق تأمین مالی یک استارتاپ، بینش هایی در خصوص ثبات مالی آن ارائه می دهد. این نشان می دهد که استارتاپ چه مقدار سرمایه جذب نموده است، سرمایه گذاران چه کسانی هستند و دوره های تأمین مالی در چه مراحلی بوده اند.

یک استارتاپ که با پیروزیت از سرمایه گذاران معتبر در ارزشگذاری های افزایشی سرمایه جذب نموده است، احتمالاً از ثبات مالی برخوردار است. این نشان می دهد که استارتاپ توانسته سرمایه گذاران را از پتانسیل خود متقاعد کند و منابع مالی برای ادامه عملیات را دارد.

با این حال، سوابق تأمین مالی تنها شاخص ثبات مالی نیست. سرمایه گذاران بعلاوه باید به صورت های جریان نقدی استارتاپ نگاه نمایند تا ببینند چگونه وجوه نقد خود را مدیریت می نماید. استارتاپی که به سرعت وجوه نقد خود را مصرف می نماید، حتی اگر سرمایه زیادی جذب نموده باشد، ممکن است از نظر مالی ناپایدار باشد.

ارزیابی پیش بینی های مالی و واقع گرایی آنها

پیش بینی عملکرد مالی آینده استارتاپ (مثل پیش بینی های عایدی، هزینه ها و سودآوری) نیز اهمیت زیادی در تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در یک استارتاپ دارد. سرمایه گذاران این موارد را آنالیز می نمایند تا درک بهتری از پتانسیل رشد استارتاپ به دست آورند.

با این حال، سرمایه گذاران باید مقدار واقع گرایی موجود در گزارش این پیش بینی ها را نیز مد نظر قرار دهند. پیش بینی های بیش از حد خوشبینانه که بر پایه فرضیات واقع بینانه پایدار نیستند، می تواند یک هشدار باشد. برای این کار، سرمایه گذاران باید فرضیات پشت این پیش بینی ها را آنالیز نمایند.

ارزیابی ریسک

ارزیابی ریسک یک جزء حیاتی دیگر در فرآیند تصمیم گیری برای سرمایه گذاری است و شامل شناسایی و تجزیه و تحلیل ریسک های بالقوه ای است که می تواند بر عملکرد استارتاپ تأثیر منفی بگذارد. با درک این ریسک ها، سرمایه گذاران می توانند تصمیمات آگاهانه بگیرند و اقداماتی برای کاهش آن ها انجام دهند.

شناسایی ریسک های بازار، مالی و عملیاتی بالقوه

انواع مختلفی از ریسک وجود دارد که یک استارتاپ ممکن است با آن ها روبرو گردد. بعضی از مهم ترین آنها عبارتند از:

  • ریسک های بازار: این ریسک ها مربوط به بازاری است که استارتاپ در آن فعالیت می نماید. شامل تغییرات در روندهای بازار، ترجیحات مشتری و محیط رقابتی است. به عنوان مثال، ورود یک رقیب نو به بازار یا تغییر در مقررات می تواند یک ریسک بازار باشد.
  • ریسک های مالی: این ریسک ها مربوط به شرایط مالی استارتاپ است و ریسک هایی مرتبط با جریان نقدی، سودآوری و ثبات مالی را شامل می گردد. به عنوان مثال، یک استارتاپ که سطح بدهی بالایی دارد، می تواند با ریسک مالی روبرو گردد.
  • ریسک های عملیاتی: این ریسک ها مربوط به عملیات استارتاپ است و مواردی نظیر ریسک هایی مرتبط با توسعه محصول، زنجیره تأمین و منابع انسانی در این دسته قرار می گیرند. به عنوان نمونه، تأخیر در فرآیند توسعه محصول یا اختلال در زنجیره تأمین می تواند یک ریسک عملیاتی باشد.

شناسایی این ریسک ها احتیاجمند درک عمیقی از مدل کسب و کار استارتاپ، بازار و عملیات آن است. بعلاوه به روزرسانی با آخرین روندها و تحولات در صنعت استارتاپ را نیز می طلبد.

درک استراتژی های کاهش ریسک استارتاپ

پس از شناسایی ریسک های بالقوه، درک چگونگی برنامه ریزی استارتاپ برای کاهش این ریسک ها امری مهم است. استراتژی های کاهش ریسک شامل برنامه ها و اقدامات صورت گرفته به وسیله استارتاپ برای کاهش تأثیر ریسک های شناسایی شده می گردد.

این استراتژی ها می تواند شامل تنوع بخشیدن به پورتفوی محصول برای کاهش ریسک بازار، حفظ یک ذخیره نقدینگی سالم برای مدیریت ریسک مالی، یا اجرای فرآیندها و سیستم های قوی برای کاهش ریسک عملیاتی باشد.

سرمایه گذاران باید اثربخشی این استراتژی های کاهش ریسک را ارزیابی نمایند. یک استارتاپ که استراتژی های خوبی برای کاهش ریسک دارد، احتمالاً در برابر چالش ها انعطاف پذیرتر و سازگارتر خواهد بود.

ارزیابی تعادل ریسک-بازده برای سرمایه گذار

سرمایه گذاری در استارتاپ ها شامل یک تعادل ریسک-بازده است. بازده های بالقوه بالاتر اغلب با ریسک های بالاتری همراه است. بنابراین، سرمایه گذاران باید ارزیابی نمایند که آیا بازده های بالقوه از استارتاپ، ریسک های مرتبط را توجیه می نماید یا خیر.

این شامل تجزیه و تحلیل پیش بینی های مالی استارتاپ، پتانسیل بازار و مزیت رقابتی آن می گردد. بعلاوه در نظر گرفتن تحمل ریسک و اهداف سرمایه گذاری خود سرمایه گذار را نیز در بر می گیرد.

کجا می توانید در پی جذب سرمایه باشید؟

حالا ممکن است از خودتان بپرسید که یک استارتاپ برای جذب سرمایه چه گزینه هایی دارد. در این بخش از گزارش، بیایید نگاهی بیندازیم به رایج ترین شیوه های تامین مالی استارتاپ ها:

  • خودتأمینی

خودتامینی یا بوت استرپینگ یک روش رایج و اصولی برای تامین مالی عملیات شرکت های نوپاست. در این روش، بنیانگذاران از منابع مالی شخصی خود (مثل پس انداز در بانک) برای آغاز و رشد کسب وکار استفاده می نمایند.

مزیت اصلی بوت استرپینگ این است که به علت جذب سرمایه، بخشی از اختیار مدیریت استارتاپ به دست فرد یا افراید خارج از تیم اصلی نمی افتد. بنیانگذاران مالکیت کامل استارتاپ خود را حفظ می نمایند و می توانند بدون دخالت خارجی تصمیم بگیرند. این موجب می گردد از فشارهای خارجی برای برآورده کردن انتظارات سرمایه گذاران که گاهی منجر به تمرکز بر سودآوری کوتاه مدت به جای رشد بلندمدت می گردد، جلوگیری گردد.

با این حال، بوت استرپینگ چالش هایی نیز دارد. این کار می تواند مقیاس و سرعت رشد را محدود کند، زیرا منابع شخصی در دسترس بنیانگذاران معمولا محدود است. بعلاوه ریسک مالی قابل توجهی نیز وجود دارد، زیرا بنیانگذاران ممکن است در صورت شکست استارتاپ، دارایی های شخصی خود را از دست بدهند.

با وجود همه این ریسک ها، شرکت های پیروز زیادی با بوت استرپینگ آغاز شده اند. دل، اپل و فیسبوک تنها چند نمونه از کسب و کارهای پیروزی هستند که در ابتدا خودتامین بوده اند. تجربه این شرکت ها نشان می دهد که با یک ایده خوب، کوشش سخت و کمی شانس، بوت استرپینگ می تواند سکویی برای پیروزیت بزرگ باشد.

  • تامین مالی جمعی

تامین مالی جمعی یا کراودفاندینگ روشی برای جمع آوری سرمایه به وسیله کوشش جمعی دوستان، خانواده، مشتریان و سرمایه گذاران فردی است. این رویکرد از کوشش های جمعی یک گروه بزرگ از افراد (اغلب آنلاین و به وسیله رسانه های اجتماعی و پلتفرم های کرادفاندینگ) بهره می برد و از شبکه های آنها برای دسترسی و قابلیت دید بیشتر و در نهایت، جذب سرمایه های خرد هر یک از آنها استفاده می نماید.

تامین مالی جمعی می تواند یک گزینه خوب برای بسیاری از استارتاپ ها باشد. به آنها اجازه می دهد بدون واگذاری سهام یا انباشته شدن بدهی، جمع آوری سرمایه نمایند. در عوض، استارتاپ ها محصولات، امتیازات یا پاداش هایی را به حامیان خود ارائه می دهند. علاوه بر این، کمپین های کراودفاندینگ می توانند به عنوان ابزارهای بازاریابی نیز عمل نمایند و شرکت و محصول آن را به مخاطبان گسترده ای معرفی نمایند.

با این حال، پیروزیت در تامین مالی جمعی احتیاجمند برنامه ریزی و کوشش قابل توجهی است. کمپین ها باید مجذوب کننده و حرفه ای باشند و ارائه آخرین گزار ش ها درباره پیشرفت پروژه به حامیان نیز بسیار مهم است. ماهیت عمومی کراودفاندینگ به این معنی است که شکست پروژه می تواند به سرعت به اطلاع تعداد زیادی از افراد برسد که شاید به اعتبار شرکت آسیب برساند.

با همه این چالش ها، استارتاپ های زیادی در سراسر جهان از پلتفرم های کرادفاندینگ (مانند کیک استارتر و ایندیگوگو) برای راه اندازی محصولات خود استفاده نموده اند.

  • وام و یاری هزینه

وام ها و یاری هزینه ها از جمله شکل های سنتی تامین مالی هستند که می توانند برای استارتاپ ها سودمند باشند. وام را می توان از منابعی مانند بانک دریافت کرد. با وجود اینکه وام ها می توانند سرمایه قابل توجهی را فراهم نمایند، اما بعلاوه تعهد بازپرداخت آنها وجود دارد که اگر به درستی مدیریت نگردد، می تواند شرایط مالی استارتاپ را تحت فشار قرار دهد.

از طرف دیگر، یاری هزینه ها مبالغی هستند که احتیاجی به بازپرداخت ندارند. یاری هزینه ها یا وام های بلاعوض اغلب به وسیله ارگان های دولتی، بنیادها و حتی بعضی شرکت ها برای ترویج کارآفرینی، نوآوری و توسعه مالی ارائه می شوند. مزیت اصلی یاری هزینه ها این است که در واقع پولی رایگان هستند. اما دستیابی به یاری هزینه ها اغلب چندان آسان نیست، زیرا معمولا رقابت زیادی برای دریافت آنها وجود دارد و بعلاوه شرکت متقاضی باید شرایط یا الزامات خاصی داشته باشد.

به عنوان مثال، یک استارتاپ ممکن است برای توسعه محصولی که مسئله اجتماعی را حل می نماید، یاری هزینه دریافت کند، اما این یاری هزینه ممکن است بنیاگذارانش را ملزم کند که یافته هایشان را به اشتراک بگذارد یا به یک سری اهداف مشخص عملیاتی دست یابند. با وجود این شرایط، یاری هزینه ها می توانند حمایت قابل توجهی برای استارتاپ ها، به ویژه آنهایی که در مرحله تحقیق و توسعه هستند، فراهم نمایند. در نتیجه، هم وام و هم یاری هزینه مزایا و معایب خود را دارند و استارتاپ ها باید گزینه های خود را به دقت آنالیز نمایند تا برترین مسیر تامین مالی را انتخاب نمایند.

  • شتابدهنده ها و مراکز رشد

شتابدهنده ها و مرکز رشد فضاها و کسب وکارهایی هستند که برای تقویت رشد استارتاپ ها طراحی شده اند و طیف گسترده ای از منابع و خدمات را به آنها ارائه می دهند.

شتابدهنده ها معمولاً برنامه های مدت دار و گروهی هستند که شامل مربیگری، آموزش و در نهایت یک رویداد ارائه عمومی یا روز ارائه (یا demo day) می شوند. شتابدهنده را می توان مانند یک اردوگاه آموزشی برای استارتاپ ها دانست که هدفشان تسریع رشد یک شرکت موجود است. این مراکز اغلب در ازای دریافت سهام، سرمایه گذاری کوچک اولیه انجام می دهند.

از سوی دیگر، مراکز رشد بیشتر بر نوآوری و توسعه ایده تمرکز دارند. این مراکز یک محیط همکاری را برای یاری به کارآفرینان در پرورش ایده ها و ساخت مدل تجاری فراهم می نمایند. مراکز رشد معمولاً سهام دریافت نمی نمایند و می توانند یک استارتاپ را برای یک دوره طولانی تر نگه دارند.

هم شتابدهنده ها و هم مراکز رشد فرصت های ارزشمندی برای ایجاد شبکه ارتباطی برای استارتاپ ها، دسترسی به متخصصان حوزه فعالیت مورد نظر، فضای اداری و گاهی اوقات تامین مالی مستقیم فراهم می نمایند. با این حال، پذیرفته شدن در این برنامه ها اغلب چندان ساده نیست و رقابت برای ورود به آنها شدید است.

در حالی که شتابدهنده ها و مراکز رشد می توانند شتاب قابل توجهی به روند رشد و توسعه استارتاپ ها بدهند، بنیانگذاران استارتاپ ها باید قبل از پیوستن به این مراکز، شرایط و ضوابط را به دقت آنالیز نمایند.

  • ایران دمودی، فرصتی برای سرمایه گذاران و استارتاپ ها

اگر استارتاپی دارید و در پی جذب سرمایه برای آن هستید و یا اگر سرمایه گذار هستید و قصد دارید با فرصت های موجود در زیست بوم استارتاپی برای سرمایه گذاری آشنا شوید، پیشنهاد می کنیم ایران دمودی را از دست ندهید.

گروه شنبه با تجربه 9 سال فرهنگ سازی به وسیله انتشار هفته نامه شنبه مگ و 7 سال برگزاری همایش یلداسامیت، دورهمـی سرمایه گذاران و استارتاپ هـا در ایونت نون بربری و کافه سرمایه، به سبب دسترسی به ده ها سرمایه گذار و بیش از هزار استارتاپ می خواهد با کنار هم آوردن ایشان، فضایی را به وجود آورد تا تیم ها و شرکت هایی که احتیاج به سرمایه دارند در رویداد ایران دمودی حضور یافته و به صورت مستقیم با سرمایه گذاران مذاکره، مصاحبه و جذب سرمایه نمایند.

دیدار با یک سرمایه گذار احتیاجمند شبکه سازی (نت ورک) و زمان بر است که برای شرکت های استارتاپی و دانش بنیان بسیار حیاتی و سرنوشت ساز است. از طرفی شرایط مذاکره با چند سرمایه گذار بسیار سخت و پیچیده و طولانی است. از این رو، حضور گسترده و قابل توجه سرمایه گذاران در رویداد ایران دمودی فرصتی تکرار نشدنی و استثنایی برای شرکت هایی است که در پی مصاحبه با چندین سرمایه گذار و جذب سرمایه هستند.

چه نوع تیم و استارتاپ هایی می توانند برای جذب سرمایه شرکت نمایند؟

  • شرکت های استارتاپی (حقیقی و حقوقی)
  • شرکت های دانش بنیان (حقیقی و حقوقی)
  • شرکت های صنایع خلاق (حقیقی و حقوقی)
  • شرکت ها و افراد فن آور (حقیقی و حقوقی)
  • شرکت های SME (حقیقی و حقوقی)
  • شرکت های بوت استرپ (بدون جذب سرمایه فعالیت داشته اند)
  • بعلاوه شرکت هایی که قبلا در هر مرحله ای سرمایه گذاری داشته اند می توانند در این رویداد برای جذب سرمایه اقدام نمایند.

چه نوع سرمایه گذارانی در ایران دمو دی حضور دارند؟

  • شرکت های فعال در زمینه سرمایه گذاری خطر پذیر
  • سرمایه گذاران انجل
  • شتابدهنده ها
  • مجموعه های تامین مالی جمعی
  • سرمایه گذاران بخش خصوصی و از صنایع مختلف

جزئیات بیشتر درباره ایران دمودی را در وب سایت این رویداد ایران دمودی بخوانید.

منبع: مجله شنبه

به "سرمایه گذاران در استارتاپ ها در پی چه خصوصیاتی هستند؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "سرمایه گذاران در استارتاپ ها در پی چه خصوصیاتی هستند؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید