صافکار ایرانی که طراح خودرو شد ، گفت و گویی خواندنی با طراح و سازنده پیکان دست ساز ایرانی!
به گزارش وبلاگ سایه، پیکان جوانان دهه 50 حسابی معروف است و هنوز هم با گذشت سال ها از توقف ساخت این خودرو، خیلی ها عشق پیکان دارند و به نوعی علاقه شان را به این خودروی سنتی نشان می دهند.
به گزارش وبلاگ سایه، محمدرضا فدوی متولد دهه 50 است و عاشق ماشین های دست ساز، یک اتفاق باعث شد که او پیکان قدیمی فرسوده اش را به خودرویی کلاسیک تبدیل کند. پرشین گلف نامی است که برای خودروی دست سازش انتخاب نموده، اما خودرویی که با عشق ساخته، حسابی جنجالی شده و صاحبش را حسابی با مسائل روبه رو نموده است.
از صافکاری تا طراحی
آقا محمدرضا نه تحصیلاتی در زمینه ساخت خودرو دارد، نه تجربه قبلی! تنها دلیلی که برای ساخت ماشین ترغیبش نموده، ایده ای بوده که به قول خودش برای حمایت از فراوری ملی عملی اش نموده. شغل من صافکاری و نقاشی ماشین است. سال ها مشغول این کار بودم و از این راه چرخ زندگی ام را می چرخاندم. طی حادثه ای کمرم شکست و جابه جایی نخاع باعث شد نتوانم کارم را ادامه دهم و بعد از همان اتفاق، مسیر زندگی ام کاملا تغییر کرد. یک سال خانه نشین بودم و سال 91 بود که با تماشا پیکان اوراق شده گوشه کارگاه، ایده ساخت یک ماشین دست ساز کلاسک به ذهنم رسید، به نظرم ایده جالبی بود. با همین امید کارم را با بریدن بدنه پیکان قدیمی ام کلید زدم.
خودرویی کاملا دست ساز
کل بدنه پرشین گلف فلزی است اما نه به شکل ماشین های معمولی که به تماشا شان عادت داریم. برای آغاز ساخت بدنه خودرو، ضایعات فلزی از آهن فروشی تهیه کردم. با یاری کپسول هوا و استیلن بعد از حرارت دهی به روش جوشکاری، با قالب تنه و مشته و ضربه زنی بر پشت فلز، شکل و طرح مد نظرم را به فلز می دادم. (این کار مثل قلم زنی روی اشیاء در حجمی بزرگ تر است و صافکارها در تعمیر بدنه ماشین از آن استفاده می نمایند) هر چه کار پیش می رفت، ایده های جدیدتری به ذهنم می رسید و شکل و شمایل بدنه را به شکل زیباتری تغییر می دادم.
در نهایت، کل کار را روی موتور پیکان پیاده کردم. در طراحی داخلی خودرو، شکل و شمایل پیکان را تغییر ندادم و با تغییراتی جزئی در پشتی صندلی و نو کردن روکش ها کار ماشین به اتمام رسید. ایمنی این خودرو در اصل همچون پیکان است. چون موتور و داخل ماشین متعلق به پیکان است و فقط بدنه کار تغییر نموده و به شکل کلاسیک در آمده است.
به نام خلیج همواره فارس
انتخاب یک نام ایرانی برای یک ایده ایرانی می توانست برترین گزینه باشد. برای همین بود که فدوی نام پرشین گلف را برای خودروی دست سازش انتخاب کرد. تا جایی که اطلاع دارم خودروهای کلاسیک دست ساز در جهان محدودند و بیشتر، موزه ها و افراد ثروتمند و کلکسیون دارها از این نوع خودروها استقبال می نمایند و فقط چند کشور بزرگ جهان کارخانه فراوری خودروی دست ساز دارند. با اطلاع از تمام این موارد، به عنوان یک ایرانی نام خلیج همواره فارس یا پرشین گلف را برای ماشینم انتخاب کردم. از این که بدون کپی و الگو گرفتن از هیچ ماشینی در جهان، یک طرح دست سازساخته بودم راضی بودم و افتخار می کردم.
پلیس راهور متوقفم کرد
افتخار و راضیی آقای فدوی زیاد پایدار نبود و زمانی که با خودروی دست سازش برای تست چرخ ها راهی خیابان های شهر شد، پلیس راهور اصفهان متوقفش کرد: کار ساخت ماشین به اتمام رسیده بود و برای تست چرخ های ماشین وارد خیابان شدم. آن جا بود که مأمور پلیس راهور دستور توقف داد و من سوار بر پرشین گلف راهی اداره پلیس راه اصفهان شدم.
در پرس و جوهای مأموران، کل ماجرا را توضیح دادم و عنوان کردم این ماشین در اصل پیکان فرسوده ای بود که تغییرات ظاهری روی آن صورت گرفته است، بعد از شنیدن تمام صحبت ها شماره پلاک پیکانم را مصادره کردند و گفتند این خودرو بدون مجوز و اطلاع دادن به سازمان های مربوطه ساخته شده که کاری غیرقانونی است و نه تنها شماره پلاکی به آن تعلق نمی گیرد بلکه ماشین هم باید اوراق گردد.
آقای فدوی که دل پری از این قضیه دارد در ادامه توضیح ماجرا می گوید: در اوج مسائل مالی نزدیک به 20میلیون تومان از سرمایه ام را صرف ساخت پرشین گلف کردم. نزدیک به سه سال زمان صرف کردم و بدون هیچ حمایتی ساخت این خودرو را به انتها رساندم. علاوه بر این خودروی کلاسیک، چند طرح متفاوت در زمینه ساخت انواع خودرو و موتور اتومبیل دارم. هدف من گامی در راستای فراوری ملی و حمایت از سرمایه ایرانی بود اما متاسفانه نه تنها حمایتی از طرحم نشد که حتی با گرفتن تعهد محضری از من خواسته شده در زمینه ساخت و طراحی هیچ ماشینی اقدام و عمل نکنم. ماشینم را به من نمی دادند و می خواستند اوراقش نمایند و بالاخره با تعهد این که دیگر ماشین را از پارکینگ خانه بیرون نیاورم توانستم ماشینم را پس بگیرم.
آقا محمدرضا در حالی که بغض نموده و حسابی دلش پر است می گوید: زمانی که ماشین را می ساختم از طرف خیلی ها مورد تمسخر قرار گرفتم. اطرافیان اذیتم می کردند و می خنتماشاد. همه فکر می کردند دروغ می گویم و ماشین دست سازی در کار نیست. حتی زمانی که پلیس راهور اصفهان من و ماشینم را به پلیس راه برد، زمانی که گفتم خودم سازنده ماشین هستم خنده شان گرفته بود و فکر می کردند یک ماشین خارجی را به نام طرح خودم جا زده ام اما حقیقت این است که این خودرو حاصل سال ها کوشش و سرمایه کل زندگی من است.
یک پلاک افتخاری بدهید
آقای فدوی می گوید که هیچ حمایت مالی ای نمی خواهد فقط این که پلاک خودرویش را پس بدهند. چرا کسی حمایت نمی کند؟ من حمایت مالی نمی خواهم؛ من در پی حمایت معنوی هستم. حداقل با نمایش در یک موزه کشوری به عنوان هنر دست یک شهروند، یا اهدای پلاکی افتخاری از من حمایت نمایند. تمام امید من به این است که صدای من به گوش مقامات ارشد دولتی برسد و از طرح من حمایت نمایند. من به توانایی خودم اطمینان دارم، همان طور که یک تنه تنها با هنر دستم، پرشین گلف را ساختم ایده هایی بهتر از این را هم می توانم رو کنم فقط به حمایت و صدور مجوز ساخت و طراحی احتیاج دارم تا طرح هایم را پیاده کنم.
منبع: سرنخ. دوهفته نامه حوادث و شگفتی ها. شنبه21 اسفند 1394.
منبع: همشهری آنلاین